سوگ سیاوش
سوگ سیاوش، سیاوشان یا سووَشون، نام آئین و نیز اماکنی است که در آنها سوگ سیاوش گرفته میشدهاست. گستردگی سوگ سیاوش در ایران از آن جا معلوم میشود که علیرغم هزار و سیصد سال نفوذ اسلام در وجوه مختلف زندگی ایرانیان چند روستا در این منطقه از هرات تا مازندران و جنوب آشتیان و یک مسجد در شیراز هنوز نام سیاوش دارد. همچنین نشانههای سوگ سیاوش بر آثار سفالی کهن خوارزم و فرارود (ماوراءالنهر)، نقاشیهای دیواری پنجکنت سغد، آثار سفالی جدیدتر و نیز در برخی از آئینهای عزا و تعزیه در ایران امروز باقیماندهاست. شواهد دیگری از بخشهای اصیل اسطوره سیاوش در جاهای دیگر، از جمله هنر مینیاتور ایران هم بازماندهاست.
عده زیادی از دانشمندانی که دربارهٔ فرهنگ آسیای مرکزی مطالعه کردهاند، باور دارند که سیاوشان مراسم سال نو است. برخی حتی میاندیشند که سیاوشان مراسم سال نو است. برخی حتی میاندیشند که سیاوشان عامل منحصربهفرد پدید آمدن جشن آغاز سال است. میدانیم که آئینهای خدایان گیاهی میتواند به پدید آمدن جشن ثابتی در آغاز سال خورشیدی کمک کند، یا اصولاً آن را سبب شود، بهار تولد دوباره طبیعت است. اما در ایران مراسم نوروز از کهنترین زمان هائی که تاریخ تقویم و تاریخ نجوم، یافتههای باستانشناسی، وضعیت ساختمان هائی مثل تخت جمشید و قوی قریلگان قلعه حکایت میکند، بسیار دقیق و درست در نخستین روز فصل بهار گرفته میشود. اصولاً مراسمی که برای خدایان گیاهی گرفته میشده با آغاز سال نو همزمان بوده است. در واقع این مراسم برای دعوت و تشویق نیروهای زایای طبیعت به زاد و ولد گرفته میشده است. بعلاوه مراسم فروردگان (جشنها و آئین هائی که سالانه برای مردگان گرفته میشد) در ایران همیشه پیش از نوروز انجام میشده است.
شواهد فراوانی وجود دارد که در ایران پس از اسلام عمده مراسم عزاداری، به ویژه سوگ آئین غیررسمی تحت تأثیر آئین سوگ سیاوش بوده و آثار آن تا امروز باقی است. در این میان هر چه به حوزه آمودریا نزدیک تر شویم، سوگ آئینها به آئین سوگ سیاوش نزدیک ترند ولو این که سوگمند یا آئین ورز، مثلاً تیمور گورکانی باشد. دورترین اثر مستقیمی که از سیاوشان میتوان دید بین عربهای شیعه در عراق است که سوگ امام سوم خویش، بویژه زنان، سر و سینه را برهنه و موها را افشان میکنند، زاری کنان بر سر و سینه میزنند وتا دیری موی خود را کوتاه نمیکنند. در بین اهل تسنن اساساً چنین رسم هائی وجود ندارد و این نشان میدهد که حتی در بینالنهرین آداب بازمانده سوگ، ایرانی است یا بهتر بگوئیم صرفاً از دوره اسلامی ایران اثری دارد. کهنترین یادگارهای سوگ سیاوش در دوره اسلامی یکی سوگ آئینهای آسیای مرکزی، مخصوصاً در بخارا است و دیگری کارهای عبدالرحمن ابومسلم خراسانی در استفاده از این آئین در تجهیز ایرانیان علیه حکومت عربی. به این ترتیب یک قیام بزرگ که منجر به حکومت بنی عباس شد، با یک شعار ایرانی (رنگ اسپ سیاه سیاوش)، هویت یافت و به نتیجه رسید. از آنجا که این نهضت در خراسان و یکی از مراکز مهمی صورت گرفت که در آن آئین سیاوش کاملاً شناخته بود (مرو)، رنگ ایرانی ماجرا و اثر سوگ آئین در شکل گیری و پیروزی آن بی تأثیر نبوده است.میدانیم که جامه نیلی کردن که بعدها سیاه پوشی و سیاه جامگی شده است، از آئین سیاوش گرفته شده است.
توجهی به میزان نسبتاً مهمی از روایات سیاوش که در بین مردم ما باقیماندهاست و امروزه کمرنگ یا فراموش میشود، نشان میدهد که سیاوش جای مهمی را در بین توده مردم ایران داشتهاست، به طوری که حجم روایات عامیانه مربوط به او پس از قهرمانان بزرگی مثل رستم و سهراب قرار دارد. در این گونه روایات نقش بارز مذهب و اسطوره را میتوان یافت. اسپ سیاوش در روایات «شبرنگ» است ودر برخی روایات «شبدیز». در روایتی دیگر، فرشتهای در زایمان فرنگیس کمک میکند تا سیاوش زاده شود. از آثار اسطوره سیاوش در ایران، داستان هائی است که در آن اسپ به وجهی به راهنمائی و رهبری انسان میپردازد که ویژه اسطورهاست، یعنی اسپ در این داستان نقش ساختاری دارد و نه تنها عملکردی مثل اسپهای حماسی (مانند «ملک جمشید و کره بادی» به روایت احمد شاملو) در سطور زیر به برخی از آئینهای بازمانده از سوگ سیاوش اشاره میشود:
نخل بندی و نخل گردانی
مراسم نخل گردانی در شهر یزد در ماه محرم از آداب مشهور عزاداری حسینی در شهرهای کویری است که آئینی بر گرفته از آئین سیاوشان میباشد. نخل گردانی یکی از آداب مشهور عزاداری برای امام سوم شیعیان در ایران است که به طور عمده در شهرهای مرکزی ایران، یزد، نائین، کاشان، فردوس و شهرها، شهرکها و حتی برخی روستاهای مناطق کویری گرفته میشود. نخل عبارت است از اتاق کوچکی که مقطع عمودی دو طرف آن شبیه یک سرو است و از چوب و دیوارههایی شبکه دار ساخته میشود. برخی از نخلها بسیار بزرگ هستند. نخل را با انواع پارچه، شال، ترمه میآرایند و در روزهای عزا مخصوصاً عاشورا آن را طی آدابی بر دوش میکشند و همراه عزاداران در شهر میگردانند و در پایان مراسم به جای اولش که معمولاً تکیهای است برمیگردانند. شواهدی آشکار و پنهان در نخل گردانی وجود دارد که نشان میدهد ادامه سیاوشانهای بسیار کهن است. در بررسی مراسم سیاوشان بر دیواری از کاخ پنجکند دیده میشود که سوگواران اتاقی چادر مانند را که پیکر سیاوش و سه تن از عزاداران در آن است، بر دوش میکشند. اتاق دارای پنجره هائی است که پیکر سیاوش و عزاداران از آنها پیداست. شکل شبکه دار نخل و وجود پنجرههای کوچک فراوان در آن، یادآور همان اتاق چادر مانند است.
سیاوش در بین عشایر
سیاوشان را عشایر ایران هم میگرفتند. اطلاعات اساسی ما دربارهٔ کردها و قشقائیها است، یک روایت قشقائی گویای پیکره اصلی همان چیزی است که در بین مردم شهرها تعزیه سیاوش نامیده میشود و بازمانده ناقص یا تحول یافتهای از سیاوشان کهن است. سیاوشان عشایر فارس تا حدود انقلاب ۱۳۵۷ در جشنها و عیدها، هنگامی که عده زیادی در چادرها به گرد هم میآمدند، اجرا میشد. بر طبق روایت یک زن و شوهر قشقائی در سال ۱۳۵۵ شمسی سیاوشان بیش از آنکه حالت تعزیه داشته باشد، وضع یک نمایش را داشته و در واقع از تعزیههای نمایشی بوده است. شرکت کنندگان در تعزیه به دو گروه تقسیم میشوند، پیروان یا طرفداران سیاوش و طرفداران سودابه و افراسیاب. کردها نیز در بسیاری از مناطق از جمله احمدآباد واقع در شمال آتشکده آذرگشنسب (شیز) در تکاب چنین مراسماتی داشتهاند.
سوگ آئینهای لری
آئین سوگ را در بخشی از ایران «چمر» (chamar) میگفتهاند که اکنون تنها به بخشهای کوچکی از لرستان محدود شده است. نوع مراسم به این شکل است که میت را پس از شستن و کفن کردن در بین شاخههای سبز بید می پیچند و آن را به همین صورت کنار گورش که معمولاً گورستانی در نزدیکی چشمه است میگذارند. سپس اسپ سیاهی را که یالش به پهلو شانه شده است را از دور به گور و میت نزدیک میکنند. در این هنگام مردان و بویژه زنان به شیون و زاری و مو فشانی میپردازند. وقتی هم که اسپ را آرام آرام میبرند شیون و زاری شدت میگیرد. چمر شعر ویژه خود را هم دارد.
سیاوش نزد اهل حق
اهل حق علاقه فراوانی به سیاوش دارند و فراوان از نامهای سیاوش و «یحیی» (نام مستعار سیاوش پس از اسلام) و دیگر شهیدان استفاده میکنند. در اینکه بخش مهمی از باورهای اهل حق با اعتقادات ایران قدیم ارتباط دارد، تردیدی نیست. در میان سرودهای اهل حق، از جمله در سرودهای عالی قلندر که از پیشوایان ایشان است، اشعار بی نظیری از سیاوش دیده میشود
پیر شالیار
آثاری از اسطوره سیاوش در مراسم پیر شالیار کردستان (اورمانات تخت) باقیمانده است. این نشانهها بسیار جسته و گریخته و سطحی است و تنها نامها راهنما هستند. بر اساس اعتقادهای اورمان تخت، دو پیر شالیار وجود داشتهاند، یکی پسر جاماسپ از پیروان زردشت که او را از پیشوایان آئین زردشتی و مبلغ آن در اورمان میشمارند. این پیر دربارهٔ مذهب زردشتی کتابی نوشته که به معرفت پیر شالیار معروف است.. اما پیر شالیاری که یادبود جشن عروسی او هر ساله در دهم و یازدهم بهمن ماه در اورمان تخت برگزار میشود، پیر شالیار دوم است که به روایت اهالی اورمان تخت در قرن پنجم هجری میزیسته و در سال ۴۸۰ پیامبر اسلام را به خواب دیده است و فردای آن روز اسلام آورده، نام خود را به مصطفی پسر خرداد تغییر داده و در معرفت پیر شالیار دست برده و قسمتهایی را که با اسلام همسوئی نداشته حذف کرده است. هرچند مراسمی که برای پیر شالیار گرفته میشود به شدت یادآور آئینهای دین مهر است، اما بخشی از آن با اسطوره سیاوش گره خورده است. در زبان کردی به سوگ سیاوش سوسیا یا سوسیاو میگویند
تعزیه
تعزیه به طور عمده، آئین ایرانی سوگ فرزندان امام اول شیعیان است. از آنجا که نه اهل تسنن چنین آئینی دارند و نه جای دیگری جز ایران و شهرهای شیعهنشین عراق (که جزئی از ایران قدیم بوده) رسم عزاداری پیشوایان مذهبی به این شکل گرفته میشود، ناچار باید بر رنگ اصیل ایرانی چنین مراسمی تأکید کرد و ریشه آن را در آئین ایرانی جستجو کرد. نخستین مطلب قابل توجه این است که جامه نیلی کردن و سیاه پوشیدن چه در عزای امام سوم و چه در دیگر سوگهای ایرانیان از آئین سوگ سیاوش آمده است. سیاه پوشیدن نه در بین اعراب وجود داشته و نه در بین ایرانیانی که همسایه ما بودهاند. پیامبر اسلام حتی سیاه پوشیدن را نکوهیده است. میدانیم که در مراسم عزاداری برای امام سوم شیعیان، عزاداران آرزو میکنند که کاش همراه او بودند و به آن فیض عظیم میرسیدند. یعنی عزاداران آرزو میکنند که چون امام خود باشند و با او در سرنوشت او شریک. این حس، تازه و ویژه شیعیان نیست. وحدت با قهرمان آرزوی دیرینه بشر است و در سیاوشان فراوان به چشم میخورد. نکته دیگری که در تعزیه قابل توجه است آمدن اسپ و شیون و مویه زنان است. در تصویرهائی که از مراسم سوگ سیاوش، به ویژه در آسیای مرکزی داریم، اسپ سیاوش را رو به چادر یا نماد چادری میآورد که پیکر سیاوش در آن آرمیده است. در همین حال زنان در حال مویهاند و موهای خود را پریشان میکنند. مطلب دیگر سرودهای سوگ است که در سیاوشان خوانده میشده و شباهت با اشعاری دارد که برای امام سوم شیعیان خوانده میشود. در سوگ سیاوش عزادار باد خوان به توصیف قامت، زیبائی، دلیری، اسپ و دیگر امتیازات سیاوش میپردازد.
ارسال دیدگاه